۱۳۹۴ مرداد ۱۹, دوشنبه

گریه نکن

تقريبا مثه همه اخر شب ها كه چشمام مي سوزه و ناخوداگاه شروع ميكنم به ماليدن و وررفتن به چشمام، امشب هم داشتم همينكار رو ميكردم كه يه هو يه فرشته اومد گفت: 
مامان! گريه نكن!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر