۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

بدون شرح

از مشكلات ما با بچه مون اينه كه 
وقتي دعواش ميكنيم 
يا 
خودش هم باهامون همراهي ميكنه و بلافاصله ميگه : 
بيدو دس نزن! 
بيدو نكن !
بيدو بشين!
يا در جواب برو تو اتاق ، خودش بلافاصله ميره تو اتاق و در رو هم مي بنده!
كه همه اش موجبات خنده و قهقهه ما رو فراهم ميكنه و تربيت تحذيري رو به فنا ميده
يا
بلافاصله مياد جلوي صورتِ از عصبانيت در حال منفجر شدنت و چشماشو برات شهلا ميكنه! يه لبخند مليح مي زنه و ميگه :
دااالي! يا فورا به رنگ لباست ! اسمت! كارتون در حال پخش! موبايلت ! مگس تو هوا
اشاره ميكنه ، بلكه حرفو عوض كنه!
كه دومي هم مثه اولي موجبات خنده و شادي فراهم ميكنه و تربيت رو مي فرسته اونجا كه رفقامون ني انداختن!!
شما حساب كن ديشب
من و باباش هر دو عصباني از ريختن يه خروار اب از دهنش بيرونيم و داريم بهش ميگيم چرا لباستو براي بار سوم تو يك ساعت گذشته خيس كردي؟؟؟
كه خانم همه اين كارهاي فوق رو كردن ! منم نميخواستم حالا كه باباش داره دعواش ميكنه بخندم سرمو كردم پشت پرده و هر هر خنديدم! تا اومدم بيرون زده زير خنده ميگه : دااااااالي مامااااان!

۱۳۹۴ خرداد ۵, سه‌شنبه

باهوش کوچک


كارهاي اين بچه را دوست دارم!
در كل قربون دست و پاي بلوريش كه مي روم -به قولِ كسي از روزهاي دور- هِچ! اما عجيب نيست؟ ذهنِ كوچكشان چطور مسائل را تحليل ميكند!
بايد گرفت خوردشان! به همين خشانت :))
توضيحِ عكس !
اينها را چيده بودم كه كوچك بزرگ را يادش بدهم ديدم رفته روي "ناين" نشسته و باقي حيوانات را هم همينطور كه ميبينيد نشانده روي بقيه ! 
بهش گفتم : بشين رو "ده" از همه بزرگتري!
همينطور كه سرش پايين بود گفت :
مامان "ده"
بيدو( خودش) "ناين"
اوينك اوينك ( خوك) "ايت"
گوو ( گاو) "هفت"
!!!