آخ ، پدر
شادیت را
از 4000 کیلومتر آن طرف تر
در صدایت
در کلماتت
به من که بیمار خنده های تو ام
بیشتر نشان بده ...
بیشتر بگو :
"دلم میخواهد با تو حرف بزنم "
بیشتر بگو :
" اگر بودی آدم خیالش راحت تر بود "
بیشتر بگو :
" میخواهم با تو مشورت کنم "
بیشتر مرا بخواه
بیشتر با من بگو
شادیت را بریز در من
پُر کن مرا ...
لبریز ...
بیشتر بگو
خوابم را دیده ای که می خندیدم
که شاد بودم
که در آغوش تو بوده ام ...
آخ ، پدر
بمان برای من
آن دست ها را _ مثل همیشه _ سایه بان کن بر سرم .