۱۳۹۴ فروردین ۲۰, پنجشنبه

بابا حوژژژت

گذاشتمش رو صندليِ پشت دوچرخه و خودم نشستم كه راه بيفتيم گفت : 
بابا حوژژت! 
گفتم: مامان! من مامانم ! بابا حجت نيست رفته سرِ كار!
چند دقيقه بعد: 
مامان حوژژژت !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر